Sunday, March 19, 2006



به آنان که با قلم پليدي دهر را به چشم جهانيان پديدارميکنند بهاران خجسته باد
سال پرباري رابراي همهُ دوستان آرزو مي کنم


 Posted by Picasa

Saturday, March 04, 2006

** go ahead **

از دور که بطرف باجه می آمدم، دیدم اش .داشت روی میز کنار صف چیزی می نوشت.قدم تند کرده بودم که قبل از وی به صف وارد شوم. ولی همزمان به انتهای صف رسیده بودیم .شرط انصاف وادب، هر دوحکم می کرد که بگذارم قبل از من واردشود. حال بگذریم از اینکه هیکل اش ، هم درطول وهم درعرض دو برابرمن بود.
مکثی کردم و راه دادم..
گفت :go ahead .
گفتم : no, you go ahead
گفت : behind you
گفتم : but you are ahead of me
گفت : so, not a big deal
گفتم :but you are ….......نگذاشت حرفم تمام شود با دو دست زمخت و عضلانی اش شانه هایم را گرفت وقبل از خود درصف قرارم دادو گفت:
" ما سیاها پوست کلفتیم، یعنی میدونی ,عادت کردیم ،، خوب دیگه برده بودیم ، نسل در نسل .حالا هم هستیم ولی خوب به یک شکل دیگه!

جمله آخرش در خود تکرار شد و طنین اش همچون پتکی بر فرقم فرود آمد.لحظه ای در خود فرو رفتم، نکند حرکت نا بجائی از من وی را به چنین گفتاری واداشته باشد!
گفتم : چه می گوئی دوست من؟ دوران نژاد پرستی سپری شده است! رنگ پوست دیگر هیچ امتیازی محسوب نمی شود.
- ها ها ها ها ها ها ها ها ............
خنده های پر طنین و طولانی اش پتک های دیگری شدند.
فهمیدم که حرف مضحکی زده ام .گفتم می بینی که من هم چندان سفید نیستم !
گفت تو پوست قهوه ای داری باز از من جلوتری ها ها ها ها....
دلم می خواست بگویم که من وتو از یک دست شلاق می خوریم . من وتو وآن سفید پوست فقیردوشادوش هم به بردگی کشیده می شویم . دوستان و دشمنان ات را بشناس.....صف آهسته پیش میرفت ومن از پشت سربا صدای چند رگه و خسته ای ، نجوائی می شنیدم چنان گرم، چنان گیرا ،
I am the man, who never got ahead,
The poorest worker bartered through the years
I am the poor white, fooled and pushed apart,
I am the Negro bearing slavery's scars.
I am the red man driven from the land,
I am the immigrant clutching the hope I seek--
And finding only the same old stupid plan
Of dog eat dog, of mighty crush the weak.
I am the man, who never
I am the man, who never
…… I am the man, who
.چه ساده ، چه بسادگی ، تنها در زمزمهُ آرام وزیبای یک جازلطیف، تاریخ دردناک شکل کیری این سرزمین را بازگو کرده بود! دیگر هیچ نمی خواستم بگویم! دوست سیاهپوست من هر آنچه می بایست ، می دا نست .