Monday, June 22, 2009

انسان نه در خـور تسلیـم و بندگی است


پیشکش به همه‌ی آزادگان میهنم

بگشــای رخ که باغ و گلستـانم آرزوست *
بگشـــــــای لب که قند فــــراوانم آرزوست
لبــخند ز چـــهره‌ی خــلقـــــم زدوده انـــــد
این واعظــان مرثیه گــــــــــریانم آرزوست
بگسسته بند اسارت شاهان ز دست و پـای
فارغ ز قید مسلک شیخــــــــانم آرزوست
از مرد‌رنـــدی این قــــــوم خــــرقـــــه پوش
اندر شدن به درگــــــه شیطــانم آرزوست
انسان نه در خـور تسلیــــم و بندگـی است
نوع بشر رهــا ز خــــــــرافـاتم آرزوست
چون نیست به مکتب مـــــا حد و انتــــقام
آدم‌خوران جمـــــاران به زندانم آرزوست
عمــــامه و عبا بمـــــــاند به یادگـــــــــار
بر موزه‌ی ایــــــران باستــــانم آرزوست
دستی به بیرق فتح و دستی بدست دوست
گشتی چنین به دشت خــاورانم آرزوست
برگی دیگر گشوده شد از رزم تـــوده ها
لرزید کاخ ستمکاران، ویـــرانم آرزوست
زین پس به افتخــــار برم نامت ای وطن
بر تارک جهان، پرچم ایــرانم آرزوست
ای هموطن رهایی ما در اتحــــاد ماست
اندک نسیــم برآمد و طــوفانم آرزوست

*به اقتباس از مولانا

علی رادبوی ۲۲ جولای ۲۰۰۹


Saturday, June 20, 2009

همبستگی با مبارزات مردم ایران




جذر و مد فعالیت های سیاسی اجتماعی ایرانیان مقیم خارج، تابعی است ازچگونگی فعل و انفعالات داخل ایران. همیشه همینطور بوده است. اوج‌گیری مبارزاتی که هم‌اکنون در اقصی نقاط ایران، بویژه تهران در جریان است، آنچنان رو به‌رشد و غرور‌آمیز است که توانست حتی بر روحیات آرام و اغلب لیبرالی و غیرسیاسی شهرسیاتل هم تاثیر بگذارد. با این که تعداد ایرانیان مقیم این ایالت چیزی حدود هیجده الی بیست هزار نفر است با این حال فاقد هر گونه تشکیلات فرهنگی، سیاسی و یا اجتماعی هستند. ارگانی که بتوانند از طریق آن متشکل شوند، گردهم آیند، تدارک ببینند، حالا به هر مناسبتی، بگذریم
پنجشنبه، نوزدهم از طریق ایمیل خبردار شدم که جمعه بیستم، ایرانیان مقیم این شهر وشهر های همجوار، جهت ابراز همبستگی با مبارزات داخل کشور، درساعت نه ۹ شب در میدان سرخ دانشگاه واشینگتن جمع خواهند شد. گفته بودند که از آوردن پلاکارت وغیره خود‌داری کنید. تنها شمع بیاورید. در ضمن به دوستان خود هم خبر دهید. ما هم چنین کردیم. به ده بیست نفر ایمیل زدیم و در روز و ساعت مقرر در محل موعود حاضر شدیم. حدود سیصدوپنجاه الی چهارصد نفر آمده بودند، که بنظر من با وجود عدم تبلیغ، تعداد قابل توجهی است. از یکی دو تا کانال تلویزیونی هم برای فیلمبرداری آمده بودند. بازار خوش‌ و بش و ماچ وبوسه داغ بود. هر کسی شمعی روشن در دست داشت. سخنرانی در کار نبود. سرود ای ایران بطور دسته‌جمعی خوانده شد، بعد گروهی از جوانان تراته ی یار دبستانی را همخوانی کردند

در خاتمه جمعیت به احترام جانباختگان راه آزادی یک دقیقه سکوت کردندو و سپس با شمع های روشن دور میدان را یک بار پیمودند. و مراسم به پایان رسید.
ولی من هنوز هم نفهمیدم
۱- چرا ساعت مراسم برای ۹ شب تعیین شده بود( که نور شمع ها بهتر دیده شود؟)
۲- چرا محل مراسم داخل دانشگاه واشینگتن تعیین شده بود، آنهم زمانی که دانشگاه تعطیل است ( که غیر از ایرانی ها کسی مطلع نشود)؟

Monday, June 08, 2009

انتخابات، یا انتصابات زور‌چپان؟

میگویند، روزی معلمی وارد کلاس شد و به شاگردانش گفت:
امروز قرار است حسینی را به سمت مبصری انتخاب کنیم. ولی چون می خواهیم این انتخابات عادلانه و بطور دموکراتیک وآزاد انجام پذیرد، پس شما آزادی کامل دارید که رای خود را بر روی هر نوع کاغذی که دوست دارید، با مداد یا خودکار ویا حتی خود‌نویس، از آن هم بالا‌تر با هر رنگی که می‌پسندید، آبی، سیاه،قرمز... نوشته و در صندوق بیندازید.
حالا حکایت انتخابات در جمهوری اسلامی است، که می خواهد با اجرای یک سری عملیات خیمه شب‌بازی، ژست دموکراتیک بگیرد، که بعله ما هم مثل هر کشور معتقد به دموکراسی، دارای انتخابات هستیم و به رای مردم احترام قایلیم،!
این رژیم با اعتماد به‌نفس کامل با شرط ( رجل سیاسی ) خود، یک قلم بر روی هویت بیش از نیمی از جمعیت بالغ این سرزمین (زنان)، خط بطلان کشده و آنان را بی هیچ گفتگویی اساسا؛ فاقد صلاحیت، جهت احراز مقام ریاست جمهوری میداند،
،این رژیم به سهولت، چند میلیون مسلمان غیر شیعه را از داشتن حق انتخاب شدن به این مقام محروم کرده است.
این رژیم تمامی اقلیت های مذهبی رادررابطه با احراز مقام ریاست جمهوری از گردونه بیرون گذاشته است.
این رژیم کلیه‌ی دگر‌اندیشان غیر مذهبی را نیز از کاندید شدن به این مقام محروم کرده است.
حالا تمامی اینها به‌کنار.
این رژیم کلیه‌ی افرادی را که از این‌ همه صافی گذشته‌اند، مجداد؛ داخل فیلتر دیگری بنام (شورای نگهبان) می‌کند،تا از میان چند صد نفر(در واقع یک نفر را، ولی برای اینکه بوی گند‌اش زیادی بلند نشود) سه الی چهار نفر را که از نظر ماهیت تفاوت چندانی با هم ندارند، بر گزیند وآنگاه با سرنا و دهل جار بزند:که آهای مردم دنیا خوب تماشا کنید، ما هم انتخابات داریم۰
قصد جمهوری اسلامی از برپایی چنین خیمه‌شب‌بازی‌هایی روشن است. میماند قصد روشنفکران قلم بدستی که در پیشاپیش این کارنوال سینه میزنند و مردم را به شرکت در انتخابات ترغیب میکنند.
آیا اینان اگربطور مشخص ریگی به کفش نداشته باشند، خواسته وناخواسته خاک در چشم مردم نمی‌پاشند؟