Tuesday, September 28, 2010

آخر هفته

آ

می‌‌پرسم : این آخر هفته چه کاره‌ای
می‌گوید : کار خاصی ندارم، چطور مگر؟
می گویم : اگر دستی بدهی، قبل از اینکه فصل بارندگی شروع شود، می‌خواهم این هیزم ها را بشکنم۰
می‌گوید : این آخر هفته که سیزدهم ماه است،نحس است،‌ بهتر است این کار را نکنی، بگذار‌اش برای هفته‌ی یعد از آن، انشاالله، اگر خدا بخواهد من هم می آیم، دو نفری می‌زنیم همه را تمام می‌کنیم۰
هفته‌ی بعد هوا کاملا آفتابی، و جان میدهد برای هیزم شکستن. آستین ها را بالا میزنم و تبر را تیز میکنم و تمامی هیزم ها را شکسته و در انباری می‌گذارم۰آخر هفته‌ی بعدی هوا توفانی است و تمام روز باران می‌بارد. دوستم نه تنها پیدایش نشد ،حتی تلفن هم نکرد، ،چه خوب شد که به حرف‌اش گوش نکردم،بگمانم خدایش نخواسته یود که من هیزم یشکنم۰

Friday, September 03, 2010

حماسه‌ی خاوران

    تقدیم به : فرامرز عدالت ‌فام، حمید ندروند، داوود ثروتبان، جهانگیر قلعه‌ای، ابراهیم کهوری، بهروز خاصه،روح‌الله تیموری، جهانگیرمحمودی، مالک اشتر قصابی، و همه‌ی جانباختگان راه آزادی۰.

حماسه‌ی خاوران
-------------------

نه  به بخاطر نام
نه به خاطر نان
و نه به خاطر خلافت
تنها به خاطر شرف و اسالت انسان
ایستادید
و قتل عام شدید
کشتارگاه‌تان نه کربلا
که زندانی به وسعت ایران
و شما 
نه هفتاد‌ و دو تن 
که هزاران 
دستی زقعر تعفن تاریخ
با شناعت مطلق
شمشیر برگرفت
وز آسمان میهنمان 
هزاران ستاره چید 
 اینک،
 حماسه های کهن 
در پیشگاهتان 
رنگ می بازند
وافسانه‌ی کربلا 
چه بی‌مقدار می نماید
ای عاشقان دشت سرخ خاوران
 ای یادتان همیشه‌ی تاریخ جاودان


علی رادبوی
08/26/2010