Sunday, November 28, 2004

نامه ها



ماشين را كه پارک می کنم طبق معمول، قبل از اینکه وارد خانه شوم میروم سراغ صندوق پست ، متاسفانه مشتی نامه دارم ، برمیدارم ، برمیگردم، در را باز میکنم ، وارد می شوم . به مادر که روی مبل نشسته ودارد تلویزیون نگاه می کند ، یا نمی کند سلام می کنم. کفش هایم را در می آورم و ساکم را گوشه ای می اندازم وبا نامه ها مستقیم می روم به د ستشوئی، وقت نازنین را صرف خواندن اراجیف تبلیغاتی از این دست کردن ، دیوانگی است . بجز یک نامه که رنگ واندازه اش با بقیه متفاوت است و با دست خط نوشته شده است ، بقیه را بدون آنکه بازشان کنم به سبد کاغذ های باطله می ریزم.نامه را باز می کنم و می خوانم :

دوست عزیز!
با یک دلار وهشتاد وسه سنت این روز ها نمی شود چیزی خرید.! ولی در جائی مثل (Seattl,s Union Gospel Mission ) یک دلار وهشتاد وسه سنت می تواند برای یک مرد یا زن بی خانمان یک وعده غذای کامل تهیه کند و کمک کند که آنها امید و زندگی جدیدی پید ا کنند .
اسم من هرب پیفایفر است . هشتاد و دو سال است که مد یریت این سازمان را بر عهده دارم. ما با عشق ومحبت به سراغ بی خانمان ها می رویم . به سراغ آسیب د ید گان ، گرسنه ها می شتابیم . پناهگاه و غذا تعارفشان می کنیم و د یگر برنامه هائی که بتوانند زندگی شان را تغییر دهند.
در شب شکر گزاری ای که پیش رو داریم صد ها نفر از مردم وامانده به مراکز ما سرازیرخواهند شد. تعدادی از اینها مردان جوانی خواهند بود که نتوانسته اند کاری دست وپا کنند و اولین بارشان است که بی خانمان شده اند.بعد از برآوردن اولین نیاز این عده یعنی غذا ، نوبت به پیدا کردن کار وآموزش حرفه خواهد بود، که بتوانند در آینده کاری پیدا کنند.
بعد ، سالخوردگانی هستند که در اثر زندگی سالیان سال در خیابانها ، داغان شده اند. این عده بار ها تلاش کرده اند که برخیزند، ولی باز زمین خورده اند. امید برای این عده دیگر به لطف خداوند بستگی دارد.
و بعد خانواده هاهستند ، اغلب زنان جوان، با چند بچه ، که زندگی به آنها روی خوش نشان نداده است . مملو از ترس ، تنهائی ، که مورد سوُاستفاده قرار گرفته اند. برای این عده چقدر اهمیت دارد که بتوانند در یک چهاردیواری امن بنشینند و غذای گرم و سالمی تناول کنند ؟ خیلی ! .................
بهمین دلیل است که من از شما درخواست میکنم که با برداشتن این نخستین قدم وتهیهُ غذای گرم در شب ( تنکس گیوینگ) به این جماعت کمک کنید! .........
چون هر وعده غذا ، یک دلار وهشتاد سنت تمام می شود. پس اگر شما هیجده دلار وسی سنت کمک کنید، در واقع برای 10 نفر ، سی وشش دلار وشصت سنت ، برای 20 نفر ، نود ویک دلار وپنجاه سنت برای 50 نفر غذا و دیگر مراقبت ها را فراهم کرده اید. .........
با توجه به این که در سیاتل وحومه بطور تخمین 7980نفر بی خانمان وجود دارد ، کمک های ارسالی شما عزیزان ما را قادر خواهد کرد که این عده از هموطنانمان را به سر خانه وزندگی شان بر گردانیم. ......

با خودم فکر می کنم ، راستی اگر این آقای پفایفر هشتاد ودو سال است که مدیریت این سازمان را بعهده دارند ، الآن چند سالشان است؟
واصولا یک مدیر خیلی باید مدبر و کارآمد باشد که هشتاد ودوسال در مقام خود ابقاُ شود. و اگر این فرض هم درست باشد، پس چرا تعداد بی خانمان ها در این مملکت روز بروز افزایش می یابد. حالا با توجه به این که آقای بیل گیت با ثروتی معادل 7/ 40 بیلون دلار و آقای پل آلن با ثروتی معادل 1/ 20 بیلیون دلار وآقای استیو بالمر با ثروتی معادل 1/ 11 بیلیون دلار هر سه در همین ایا لت زندگی می کنند ، پیدا کنید پرتقال فروش را !
نامه را بعد از اینکه ترجمه اش تمام می شود ، پاره می کنم و به اشغالدانی می ریزم !

1 comment:

Anonymous said...

Man-e bezabaan bar een agheedeh hastam ke aggar komaky be haaleshaan nemeekoneed, eerady be jon-shaan nageereed.
Che basaa agha Alen-ha-ye zeeady vojood daarad, yeky dooste agha-ye Gate va yeky ham shar-nesheen-e eeshon.
bolbol e beseda