Monday, December 12, 2005

علت ومعلول**


گفتم : فکر نمی کنی باید نشست و علل این همه طلاق بین زن وشوهر ها را بررسی کرد وچاره ای اندیشید؟
گفت: نه !این رها کردن علت و کلنجار رفتن با معلول است. اگرازدواجی نبود در واقع طلاقی هم نمی توانست در میان باشد! پس باید علل ازدواح ها را ریشه یابی کرد.!



5 comments:

Anonymous said...

سلام . ازدواج اشتباهی ست واجب ...

Anonymous said...

با سلام و ادب
----
دوستي مي گفت چرا اين همه تاكيد مي كنند كه در اوج جواني و غليان احساسات بايد ازدواج كرد و اين كار كه از اوجب واجبات است را به تاخير نيانداخت؟!!...و من گفتم:
چون اگر بزرگتر شدي و عقلت بر احساست چربيد هيچوقت چنين كار غير عاقلانه اي را انجام نميدهي

Anonymous said...

سلام.
اينم يه نگاهه ديگه. اين همه راستكي به مسائل نگاه كردن دور از جونتون آب از آب تكون نخورد حالا يه بار هم چپكي نگاه كنن.
اصلا چه اشكالي داره كه مردم ما هم بشن مثل هم ولايتي هاي شما؟؟ نه ازدواج كنن نه زير بار بچه دار شدن برن. يه هم زيستي مسالمت آميز. اونوقت ديگه طلاقي هم در كار نيست. مگه نه؟؟؟

Anonymous said...

سلام خسته نباشید.اشاره بسیار ظریف و زیبایی بود به مساله ازدواج و طلاق به نظر من هرانسانی بنا به نیازها و خواسته هایش برنامه زندگی اش را تنظیم می کند. متاسفانه برخی از انسا نها قبل از اینکه شناخت کافی از خود و نیازهایشان داشته باشند و بدون انکه هدف خودشان را در زندگی دقیقا تعریف کنند ناگهان تصمیم به ازدواج میگیرند مسلما بعد از ازدواج خواسته ها نیازها و شرایط روحی و اجتماعی تازه های پیدا خواهند کرد و مشکل این جاست که توقع دارند طرف
مقابل تمام انها را براورده کند و از همین جاست که بحران ها و درگیری ها اغاز میشود .اگر فرد قبل از اینکه دست به انتخاب بزند .خودونیازهایش را بشناسد کمتر اشتباه می کند.سربلند وموفق باشید و بدروود

Anonymous said...

خیلی باریک بین بود طرف. بگذریم. سلام. ایمیلم رسید؟