Wednesday, August 09, 2006

* یک پارچه آقا *


میدونی خواهر،اصلا شوهرخوب داشتن خودش یه نعمت بزرگیه. من روزی هزارمرتبه شکر می کنم که زن منوچهرشدم. خوب آدم کور که نیست ، دور وبری آمو می بینم دیگه،ماشالا هزارماشالامنوچهرمن دومی نداره! شوهر که نیست، طلاست ، جواهره، یک پارچه آقاست! اصلا بزاریه باره خیالتوراحت کنم، ببین الآن نزدیک شیش ماه است که منو عروس آورده ، گوش شیطون کر، گوش شیطون کر، بگو توی این مدت، یک بار، حتی یک بارهم که شده، این مرد دس رو من بلن کرده؟!

8 comments:

Anonymous said...

علی جان
فکر کنم از این جواهرات تو امریکای شمالی زیاده؛ خدا 911 رو حفظ کنه که از ترسش دست مردا زیاد رو زناشون بلند نمی شه!!

Anonymous said...

نمیدون چرا به اینجا رسیدیم که کتک نخوردن از مرد نشانه آقایی اوست؟

Anonymous said...

Perfect Dear Friend !what strange world we have ,i met same case yesterday and she believes that her husband is the most wonderful man in the world just for a noble Point: her husband lets her work as a teacher !!!

Anonymous said...

سلام.
نمیدونم چرا ولی خیلی وقتا به این جور آدما حسرت می خورم. حالا از روی جهل یا هر چیز دیگه، توقعات پائین باعث می شه که تو زندگی بیشتر احساس آرامش کرد.
پاینده باشید.

Anonymous said...

سلام دوست ارجمند
موافقم اقاي رادبوي...من هميشه به اين باورم كه در يك رابطه تسلط- انقياد در كنار تاختن به ظالم بايد گهگاهي مظلوم را نيز سرزنش و شماتت كرد .
زنان با آن كه قرباني رفتارهاي مردانه‌اند، شرايط قرار گرفتن در شرايط قرباني را خود فراهم مي‌آورند.
يكي از جدي ترين نظريات در اين زمينه ان است كه نظام مردسالاري در جوامع نه از روي منافع عملي و سود و زياني است كه از قبل توسط مردان محاسبه شده باشد كه بيشتر به ابعاد ذهنيتي و رواني زنان و ساختارهاي رواني ژرفي خبر ميدهد كه بايد انرادر زمينه ها و ساختارهاي فرهنگي و نظريه هاي روانشناسي فرويد و ديگران جستجو كرد

شاد و موفق باشي

Anonymous said...

فقط کافیه زن ومرد پیش از تعیین جنسیت به انسان بودن هم فکر کننند

Mo said...

درود و سلام و سلامتی بر علی آقای رادبوی گرامی. حقیر اگر روزی سه بار هم سلام بکند کم کرده. من بدهکار به دنیا آمده ام این حواس پرت هم مرا مغروضتر می کند. شما به رادی خود ادامه دهید و قصورات ما را سرمشق نکنید که سرکشی شما از کلبه ویرانه ما کلی به اعتبار وبلاگک ما افزوده ومی افزاید.

Anonymous said...

سلام آقای رادبوی

گاهی فکر می کنم زندگی خیلی پیچیده می شه
و گاهی می بینم در عین این پیچیدگی هایی که آدمها از زندگی برای خودشون ساختن چه ساده می شه زندگی رو تفسیر کرد و حتی مسائل غیر قابل حل رو حل کرد

در مورد روابط زن و مرد این که همیشه یکی به دنبال تسلط به دیگری باشه همیشه برای من غیر قابل توجیه
ولی چیزی هست که دارم به وضوح در اطراف خودم می بینم

یادمه یه بار یه متنی توی وبلاگتون نوشته بودید که منو خیلی به فکر واداشت می خواستم یه پست راجع بهش بنویسم ولی یه جورایی هنوز نذاشتمش ...
اگه خاطرم باشه مظمون نوشته تون این بود
که به جای این که به دنبال علت طلاق باشیم به دنبال علت ازدواج باشیم چرا که رابطه علت و معلولی وجود داره تا علت ازدواج ها به درستی بررسی نشه نمی شه علت طلاق رو بررسی کرد
البته خودتون با کلامی زیباتر این رو بیان کرده بودید

این که در جامعه به جنسیت زن اینقدر ظلم می شه
برای اینه که هنوز مردان حس قدرت طلبی خودشون رو حفظ کردن و خودشون رو برتر می دونن
و گاهی به خود زن برمی گرده که هنوز به اون چه که باید باشه نرسیده و متاسفانه راه رو برای این سلطه گری باز گذاشته
البته امروز زنان دارن هشیارتر عمل می کنن
البته امیدوارم این امر باعث تکرار یک سیر غلط اما معکوس نشه
بلکه تعامل در زندگی رو برای حفظ آرامش ها در پی داشته باشه