Tuesday, October 30, 2007

جنگ نه










پریروز،شنبه، بیست وهفتم، روزتظاهرات بود.دراغلب شهرهای عمدهُ آمریکا، مردم برعلیه جنگ جاری آمریکا درعراق وهمچنین حملهُ احتمالی آمریکا به ایران، دست به راه پیمائی وتظاهرات زدند.مدافعان صلح، ضمن محکوم کردن سردمداران جنگ طلب خود واظهارهمدردی بامردم به خاک وخون کشیده شدهُ عراق،نگرانی عمیق خود را ازسرنوشت مردم تحت ستم ایران نیزابراز داشته وسردمداران خود راازدست یازیدن به یک چنین عمل جنایتکارانه ای اکیدا" منع کردند.ایکاش جمهوری جنگ طلب اسلامی نیز در رابطه با جان انسان های بی گناهی که بر گرده شان نشسته است به اندازهُ سرسوزنی اجسا س مسئولیت می کرد وبا سیاست های ارتجاعی وجنگ طلبانهُ خود، بهانه بد ست آدم کشان کاخ سفید نمی داد. هفته های بسیار حساس وخطرناکی را پیش روداریم.نکند که ازترس ماربه دامن اژدها پناه ببریم وبه آنچه برعراق رفت ومی رود دیده بربندیم هیولای جنگی که اینک سربرافراشته تنها وتنها با قدرت توده های بیلیونی برخاسته در سراسر جهان قابل مهار است.شاید در یک چنین شرایطی ، جهت جلوگیری ازوقوع فاجعه ای عظیم ومحتمل، پیوستن به جنبش ضد جنگ تنها راه مفید وانسانی ای پیش رویمان باشد. پیوستن وفشرده ترکردن صفوف جنبش ضد جنگ ، بی آنکه به دام سیاست های مزورانهُ جمهوری اسلامی درغلطیم. بی آنکه به هیزم بیارآتش جنگی که جنگ طلبان کاخ سفید تدارک دیده اند تبدیل شویم.
با کمال تاسف باید بگویم که از بیست الی بیست وپنج هزارایرانی مقیم این ایالت ،تعداد ایرانیان شرکت کننده دراین تظاهرات از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی کرد!

7 comments:

Anonymous said...

درود علی آقا
راستش نمی دونم در این باره چی باید بگم. خودم خیال میکنم اندیشه ام یک جاییش میلنگه اما اینم میدونم که وضع نباید همینطوری باقی بمونه. به هر حال امیدوارم فقط بدتر از اینی که هست نشه که به بهتر شدنش قد عمر من کفاف نمیده تا ببینمش
اون ایرانی هایی هم که نیومدند یا مثل خیلی از هموطنان داخل وطنشون نمی فهمند کلا چقدر حضور تک تک انسان ها موثر است یا مثل خیلی ها موافق حمله به ایرانند
سربلند باشی

زلال پرست said...

سلام علی جان...تو که در ایران نیستی اما حتمن خبرها به گوش ات می رسد.می دانی یک جور بی تفاوتی در میان ادم ها می بینی .انگار دیگر حتی جنگ هم برایشان هولناک نیست.ادم های اینجا بیچاره اند.امید به اینده درشان خیلی کم شده.حتی نمیتوانند تصور کنند که اگر جنگی در گرفت
چه بلایی میخواهد سرشان بیاید.من دلم برای خودمان می سوزد.همه مان شدیم یک سری ادم منفعل .وقتی به نسل پدرم نگاه میکنم باورم نمی شودکه ما فرزندان انها هستیم.در اینجا ادم ها فقط درگیر ظواهر زندگی هستند .من احساس میکنم ما داریم خودمان را مشغول این ظواهر میکنیم(چه خواسته خودمان باشد چه بهمان تحمیل شده باشد)تا حس نکنیم که چه اواری سرمان دارد خراب می شود..علی جان مشکل خیلی ریشه ای است.خیلی ریشه ای تر از ان که سیاست های دولت هم عوض شود.ادم های ایران همه شان دچار یک افسردگی و بی تفاوتی مزمن به شرایطشان شده اند.به اعتقاد من علاوه بر تغییر سیاست های حاکم باید یک برنامه اصولی جهت تغییر منش زندگی و نگاه ادم های اینجا ارائه شود.ببخش خیلی در هم و برهم نوشتم این را بگذار به پای درگیری های متفاوت ذهنی که برمان تحمیل می شود!

Anonymous said...

سلام . 1/ قبل از هر چیز باید از آقای رادبوی عزیز بخاطر این گزارش و تفسیر زیبای مصور سپاسگزاری کرد . 2/ در راستای تائید و تاکید ایشان در براه انداختن تضاهرات اعتراضی میلیونی ضد جنگ ، در جلوگیری و خاموش کردن تنوره ی آن ، لازم دیدم مشاهدات و تجربه های عینی خودم نیز در چنین تظاهرات عظیمی ، هر چند مختصر ، یاد آوری شوم تا در اخرشاید به نتایج دیگری هم برسیم . 3/ قبل از جنگ احتمالی آمریکا به عراق ....تظاهرات وسیعی به فرا خوانی حزب حاکم المان ، یعنی حزب سبزها در برلین داده شد . من با دو دوست و همکارم برای شرکت در ان رهسپار آنجا شدیم . من تا به چشم خودم ندیدم باور نمی کردم که این فرا خوانی آنهم با تمام اعضای کابینه دولتی و وزیرهایش جنبه عینی و واقعیت داشته باشد . در میدان بزرگ برلین شاهد با شکوه ترین تظاهرات ضد جنگ بودیم . تمام اعضای اصلی حزب بودند و اگر خودم در دو قدمی آقای تریتین نبودم باورم نمی شد . شجاعانه ترین سخن رانی ها را کردند ....در همان حال چون یک جمع اعتراضی جهانی و همگانی بود ، بوسیله رادیو تعداد معترضین هر کشوری لحظه به لحظه ، اعلام میشد ....در عین حالی که رتیس جمهور اسپانیا دست در دست بوش ، در تدارک جنگ بود مردم کشورش بصورت توده ی میلیونی بیرون آمده و شعار ضد جنگ میدادند....بیشترین تعداد معترضین در ان زمان در ایتالیا بودند که تعدادشان به دو میلیون برآورد میشد ......اما با تمام این اوصاف ...ما شاهد جنگی شدیم که از دیر باز شعار آن تحت عنوان معماری خاورمیانه بزرگ داده شده بود . / البته نتیجه اعتراض و نا فرمانی فراکسیون احزاب ائتلافی (سوسیال دموکراتها و سبزها) با محدویتهای آمریکا شروع شد ، طوری که در حال حاضر حزب های راست تری در المان و فرانسه و دیگر کشورها نسبت به ان زمان در اروپا حاکم شده اند و زمینه های همکاریشان دوچندان . / بنابرین میطلبد که شدت اعتراض های مردمی ضد جنگ نیز دو چندان گردد ..... / شاد باشید .

Anonymous said...

فكر كنم چيزي نگيم سنگين تره!!
سلام.

Anonymous said...

من از جنگ میترسم صدای پاش رو میشنومم

Anonymous said...

ولی مثل اینکه قضیه جدیه و ما هم مثل همیشه هیچکاره

Anonymous said...

چرا متاسف اید ؟
چون دیگران هم رای و عقیده شما نیستند ؟