Thursday, March 25, 2010

به یاد منصور خاکسار






تابستان سال ۱۹۹۹ در بالکن آپارتمان کوچک من در شهر سیاتل



غزلی برای مردم


تا بوسه‌گاه سبز تو چشم زمانه است

هر بوسه‌ای نگین هزاران ترانه است

زیبایی غرور تو نازم که تا ابد

تصویر نامرادی هر تازیانه است

عشقی همیشه باد که این سرسپردگی

با ما در این رها شدگی، جاودانه است

زنجیر‌های شانه، گرانی نمی کند

این رشته‌ها به شانه‌ی یاران نشانه است

ای سرخروی! قامت ایثاری سحر

شب را درفش خونی تو زیب شانه است

سبزینه، ساقه‌های رشید بهارگاه

تا خاک، جانپناه نجیب جوانه است


از زنده‌یاد منصور خاکسار



داغ از دست دادن منصورخاکسار، شاعر آزاده و مردمی میهنمان را به تمامی زحمتکشان، کارگران،اهل ادب، بویژه برادر نامدارش نسیم خاکسار وخانواده‌اش تسلیت می‌گویم۰

منصور انسانی شریف، خوش‌قلب و دوست داشتنی بود۰

3 comments:

سنگ صبور said...

سلام آقاي رادبوي.حالتون چطوره؟ سال نو رو تبريك مي گم و اميدوارم سالي سرشار از خير و بركت و شادماني پيش رو داشته باشي.
واقعا چه جاي زيبايي زندگي مي كنيد. يه گوشه اي از بهشته. خوش به سعادتتون.

setarvan said...

salam ali aghaye radboy.
sale no mobarak be nazaram ziydi jav shomaro gerefte!
be ma ye sari bezan.
bye

شیپور said...

سلام . مرگ در هر حالتی تلخ است...اما من دوست تر دارم ...که چون از ره در اید مرگ...در شبی ارام چون شمعی شوم خاموش (الف . سایه) انگار دیروز بود....حالا دوماه دیگر مانده است تا دو باره آن روز تکرار شود ...در سفرهای هر ساله امان به قصد تفریح به منطقه ای جنگلی و کوهستانی بنام هارتس غنیمتی بود تا نسیم نیز در میان خود داشته باشیم ...او قول داد سال دیگر یعنی امسال هم به جمع ما بپیوندد... روحیه و صلابت و مهربانیش همواره زبانزد همگان بود ....او برادر نازنین خودش که در جای جای داستانهایش همیشه و همه جا از زمان طفولیت تا عنفوان جوانی و در مسیر زندگی و زندان همراه او بود ...میبنیم . آری حال ما و نسیم در غم از دست دادن شاعری بزرگ و سترگ دغداریم . برای نسیم عزیز صبر و استقامت و بردباری خواهانیم . بدرود