Sunday, October 09, 2005

اعتیاد مضاعف

طبق گزارش سال 2005 سازمان ملل در مورد اعتیاد به مواد مخدر، ایران بالا ترین تعداد معتادین به مواد مخدر را در جهان داراست ،8/2 درصد از کل جمعیت بالای پانزده سال . با احتساب هفتاد وچند میلیون نفر جمعیت، برخی از مقامات دولتی تعداد مصرف کنندگان مواد مخدر را بالغ بر چهار میلیون نفر تخمین می زنند. ایران بدون داشتن هیچ رقیب جدی ، از نظر دارا بودن تعداد معتادین به مواد مخدر از جمله هروئین، همچنان در جایگاه نخست جهانی ایستاده است.
واشینگتن پست 23 سپتامبر 2005 ( ( karl Vick



آری ، با اعتیاد مضاعف به دین و تریاک شاید بتوان خون ملتی را به شيشه کرد وحکومت نمود، ولی تا به کی؟







4 comments:

Anonymous said...

با سلام و ادب
----
اقاي رادبوي گرامي
گاهي كه نوشته هايتان را مي خوانم ناخوداگاه ان مبلغ مذهبي را تصور مي كنم كه بدون درنظر گرفتن تمامي شرايط مساله وتحليل همه جانبه معضلات جوامع- زمينه تمام الام و دردها و رنجها و گرفتاريهاي بشر را دوري از مذهب ومعنويت و كفر ورزيدن به ذات احديت مي داند و اگر در سرزميني بنا به شرايط طبيعي وكاملا منطقي و علمي شرايط وحوادثي (چون عدم پيشرفت و عقب ماندگي- سيل و زلزله) رخ دهد -كفر و شرك ان قوم را برخ مي كشد و نهايت سعي اش را براي ارتباط عقب ماندگي و بلاياي طبيعي ان جامعه با موضوع مورد علاقه اش بكار مي بندد
.به گمان من دوست گرامي شما و ان روحاني نماينده دو تفكري بسيار نزديك ولي كاملا متضاد و با اين تفاوت كه شما سر همان ريسماني را گرفته ايد كه او از طرف ديگر مي كشد.همانگونه كه او خلا دين ومعنويت را عامل عقب ماندگي و يا به قول خودش قهر خدا مي داند شما وجود انرا عامل معضلات جوامع ديني ميدانيد .با اين استدلالي كه شما مي كنيد در اين دنيا نبايد كشوري فقير و عقب مانده باشد بجز كشورهاي مذهبي وبراستي اين ادعا چقدر با واقعيت سازگار است؟ .
مثالي زنده و روشن مي زنم.كره شمالي را كه هيچ مذهب رسمي اي ندارد چطور استدلال مي كنيد؟حتما براي ان هم نسخه اي تك-علتي مي پيچيد . با اين تفاوت كه بجاي مذهب- الترناتيوي ديگر مي نشانيد
اصولا موضوعات جوامع انساني را منحصر كردن به تك-علت هايي چون دين و مذهب و ناديده گرفتن ساير جوانب و عدم تاثير و تاثر انها بر يكيديگر(همان نقش ديالكتيكي علل اجتماعي جوامع مورد اشاره هگل) و تقليل گرايي و ساده انگاري پيچيدگي ها مسائل انساني به يك عامل بسيط و مجردنتيجه اي بجز دور ماندن از واقعيت نصيبمان نخواهد كرد
از اينكه دين و مذهب هميشه التي پيش برنده در دست حاكمان براي تسلط بر جامعه بوده شكي نيست .من با شما تا انجايي كه حكومتمداران از دين زنجيري بنام ايدوئولوژي ساخته و انرا بر گردن توده جامعه انداخته ومتناسب با شرايط و در خدمت منافع خود انرا تفسير مي كنند موافقم ولي معتقدم گناه حاكمان و نوع استفاده ابزار-وار از دين چيزي بر مسئوليت دين نمي افزايد و گناهي بر ان مترتب نمي دارد

Anonymous said...

سلام . آقای رادبوی درود بر شما و تشکر از تشریف فرمایی های مکررتان . طرح و مطرح کردن اعتیاد در جوامع بشری معضلی قدیمی و کهنه است . اما غلبه کردن بر آن نیز به شهادت و رشادت کشوری چون کشور چین کمونیست شدنی و حتمی ست . همین کشوری که در حال حاضر پا به پای کشورهای اقتصادی بزرگ و مطرح دنیا سیر صعودی طی می کند و بازارهای جهان را یکی پس از دیگری با تولیدهای انبوه خود فتح می کند . روزگاری استعمار پیر «انگلستان» برای به یوغ کشیدن ، دوشیدن و استثمار کشور کثیرالجمعیت چین ترباک را صادر ، و برای تشویق و ترغیب آنها سوخته اش را به دو برابر قیمت خریداری میکرد . پدر من در آن دوران شاهد پهلو گرفتن و لنگر انداختن کشتیهای حامل لولهای تریاک به مقصد چین در گمرک بندر بوشهر بوده و اینها را بارها برای من تعریف کرده است . الغرض اینکه رفع این معضل شدنی و در گرو جنبش و اهدافی مردمی و انقلابی دیر یا زود میسر است . به امید آن روز .

aliradboy said...

جناب اقای رهگذر، سلام و ممنون از توجه تان به نوشته های من!


آقای رهگذر، شما کاملا مختار وآزادید که هر گونه برداشت وتعبیری که دوست دارید از نوشته ها وقصه های من بکنید!چون در هر حال من وشما از دو دیدگاه کاملا متفاوت، به جهان و پدیده های پیرامون مان می نگریم وتفسیر شان می کنیم .ا
شاید در مورد برخی مسائل فرعی نظرات مشترکی داشته باشیم ولی صد البته که در رابطه با مسائل اساسی و ایدئولوژیک به دو دنیای کاملا متفاوت تعلق داریم .
من ماتریالیست هستم ، شما ایدالیست . من معتقد به (شدن) تغییر هستم، شما به لایتغیر معتقدید . من منکر خدا هستم ، شما معتقد به خدا هستید. من ..... ، شما .....
حال به همین چند مورد بسنده می کنم و از شما صادقانه می پرسم ، شما بیشتر با آن آخوندی که مثالش را آوردید قابل جمعبندی هستید یا من؟
راستی شما با این همه قدرت تحلیل و تفسیر ومطالعه، چطور هیچ وجه تشابهی بین دوکشورکرهُ شمالی و ایران پیدا نکردید ؟ چطور از عهدهُ تشخیص انجماد مطلق ایدئولوژیک و فناتیسم پوسیدهُ مشترک شان ، بر نیامدید؟! رهبران کرهُ شمالی اگر مارکسیست هم بوده باشند ( که هیچ وقت نبودند) از آن مذهبی تراشیده اند و سجده اش می کنند.
راستی شما انتظار داشید که من در یاد داشت بیست وسه کلمه ای ام کل دلایل مسائل ومصائب جامه را توضیح می دادم؟

Anonymous said...

با سلام و ادب
رادبوي گرامي
از اينكه لطف كرده و كامنت مرا لايق جواب دادن دانستيد بسيار سپاسگذارم.از ادامه دادن بحث حذر مي كنم و به استناد جواب شما چنين بحث هاي از سوي دو نفر با ديدگاههاي اساسي كاملا متفاوت نسبت به "وجود و عالم هستي" مفيد فايده نخواهد بود و اصلح انست كه قضاوت را به خوانندگان سطور فوق واگذار كنيم.
در ضمن اختلاف نظر هايمان به جاي خود و دوستي هايمان پابرجا/برقرار باشيد