Thursday, November 24, 2005

** جاده **


اتوموبیل خراب اش را کنار جاده پارک کرده بود و مستاصل به دیگر اتوموبیل ها که بسرعت باد از کنارش رد می شدند، نگاه می کرد.جلوی پایش ترمز کردم .سوار شد .محل کارش خارج از مسیر ما بود. اول او را رساند یم. از اتوموبیل که پیاده شد، خانم زیبا و جوان ، لبخندو تشکر را با گشاد دستی تحویل پسرم داد!
بگمانم، باید رابطه ای بین تعداد موی های سفید آدمی با نامرئی شد نش باشد، نه؟

10 comments:

Anonymous said...

آخه عزیر پسرت یک تیکه ی تمام عیاره مگه کسی هم می تونه ازش بگذره؟
آقای رادبوی شما چرا پیوند ها را پینک نمی کنید. نمی دانم از کجا می فهمید چه کسی آپ دیت کرده است.

درهرحال امیدوارم حال تو و همسرو دختر کوچولو و آقاپسر شازده ی نازت همگی خیلی خوب باشند.
بببین کارمان به کجا رسیده از طریق کامنت حال و احوال پرسی می کنیم.

Anonymous said...

نکته ی دیگر اینکه لینکی را که داده ای به صفحه ی اصلی وبلاگ من نمی برد. آدرس دقیق وبلاگ من این است:
http://www.mahinmilani.blogspot.com/

قربانت خوب و خوش باشی

Anonymous said...

سلام علی آقا دلم بد جوری سوخت از نوشتت. شما محو نشدی هر کسی لیاقث نداره، برای همین وانمود به ندیدن میکنه.زنده باشی

Anonymous said...

سلام آقای رادبوی .
مدتی از فضای وبلاگتان دور بودم
تجربه های دنیای امروز امروزی است دیگر .

خوشحال شدم از دوباره خواندن مطالبتان

هر لحظه زندگی ما طرح داستانی است

Anonymous said...

سلام علی جان و ممنون از دلگرمی و محبت و تشويق و سر زدنهای مدامت . من قبلا دو سه بار آمده ام اما در مورد اين ناسپاسی خانم جوان چيزی به ذهنم نرسيده بود تا اينکه ....دانستم به احتمال قوی يک نوع شرم و شور عاشقانه!!! باعث شده ، تا بمصداق به در می گويند تا ديوار بشنود ....سپاس و احترامش را بجا آورده باشد . ناراحت موهای سفيد!!! نباش از قديم گفته اند دود از کُنده بلند ميشه . هميشه شاد و سلامت باشيد.

Anonymous said...

با سلام و ادب
----
طبيعي است رادبوي عزيز
ماركوزه مي گويد : "تاریخ" شرکت بیمه نیست. نمیتوان انتظار ضمانت داشت

Anonymous said...

علی آقا سلام
چندین بار نام وبلاگ شما سرلیست لینک های من قرار گرفت. من به خیال اینکه آپدیت کرده ای آن را باز کردم ولی با پست قبلی روبرو شدم. گمان کردم شاید یک مشکل فنی داشته باشی.
می دانی این اگر ادامه پیدا کند شاید من و دیگران رغبتی برای باز کردن وبلاگ شما به حساب اینکه تکراری است نشان ندهیم.

Anonymous said...

اي باباي حسود. بالاخره يه روزي هم اين نگاه ها مال شما بوده. نبوده؟؟ غصه نخورين. موي سفيد ارزشش سر جاشه.
پيروز باشيد.

Anonymous said...

سلام خوبد شما .در مورد نگاه زياد حساس نباشيد قانون طبيعت اينه .اما اگر شرط ادب را بجا مياورد ان لبخند حق شما بود .

Anonymous said...

سلام دوست عزیز. تکه های قشنگی را داستان کرده اید.از خواندن وبلاگتان خوشحالم.