اتوموبیل خراب اش را کنار جاده پارک کرده بود و مستاصل به دیگر اتوموبیل ها که بسرعت باد از کنارش رد می شدند، نگاه می کرد.جلوی پایش ترمز کردم .سوار شد .محل کارش خارج از مسیر ما بود. اول او را رساند یم. از اتوموبیل که پیاده شد، خانم زیبا و جوان ، لبخندو تشکر را با گشاد دستی تحویل پسرم داد!
بگمانم، باید رابطه ای بین تعداد موی های سفید آدمی با نامرئی شد نش باشد، نه؟